آی واژه | خاقانی

نه عشق از ملامت امان می دهد
نه عشق از ملامت امان می دهد
نه راحت دمی همدمی می کند
نه راحت دمی همدمی می کند
نه راحت دمی همدمی می کند
نه محنت زمانی زمان می دهد
نه محنت زمانی زمان می دهد
نه محنت زمانی زمان می دهد
قرار جهان بر جفا داده اند
قرار جهان بر جفا داده اند
قرار جهان بر جفا داده اند
مرا بیقراری از آن می دهد
مرا بیقراری از آن می دهد
مرا بیقراری از آن می دهد
دو نیمه کنم عمر با یک دلی
دو نیمه کنم عمر با یک دلی
دو نیمه کنم عمر با یک دلی
که از نیم جنسی نشان می دهد
که از نیم جنسی نشان می دهد
که از نیم جنسی نشان می دهد
همه روز خورشید چون صبح دم
همه روز خورشید چون صبح دم
همه روز خورشید چون صبح دم
به امید یک جنس جان می دهد
به امید یک جنس جان می دهد
به امید یک جنس جان می دهد
فلک زین دو تا نان زرد و سپید
فلک زین دو تا نان زرد و سپید
فلک زین دو تا نان زرد و سپید
همه اجری ناکسان می دهد
همه اجری ناکسان می دهد
همه اجری ناکسان می دهد
به خوش کردن دیگ هر ناکسی
به خوش کردن دیگ هر ناکسی
به خوش کردن دیگ هر ناکسی
به گشنیز دیگ آن دو نان می دهد
به گشنیز دیگ آن دو نان می دهد
به گشنیز دیگ آن دو نان می دهد
مرا چشم درد است و گشنیز نیست
مرا چشم درد است و گشنیز نیست
مرا چشم درد است و گشنیز نیست
تو را توتیا رایگان می دهد
تو را توتیا رایگان می دهد
تو را توتیا رایگان می دهد
مگو کاسمان می دهد روزیم
مگو کاسمان می دهد روزیم
مگو کاسمان می دهد روزیم
که روزی ده آسمان می دهد
که روزی ده آسمان می دهد
که روزی ده آسمان می دهد
فلک خاک بیزی است خاقانیا
فلک خاک بیزی است خاقانیا
فلک خاک بیزی است خاقانیا
که روزیت ازین خاکدان می دهد
که روزیت ازین خاکدان می دهد
که روزیت ازین خاکدان می دهد
خود او را همین خاکدان است و بس
خود او را همین خاکدان است و بس
خود او را همین خاکدان است و بس
کز این می ستاند بدان می دهد
کز این می ستاند بدان می دهد
کز این می ستاند بدان می دهد